نژادشناسی توسعهی بازار خیابانی در لندن شرقی
مترجم: مجتبی رفیعیان
مقدمه: ملاحظاتی دربارهی جایگاه بازارها در لندن معاصر
یك بعدازظهر شنبهی طوفانی، اما آفتابی اوایل ماه دسامبر است. بازار كویینز پر از افرادی است كه در حال خریدهای آخر هفته خود هستند. بوی ماهی و گوشت در هوا موج میزند و فریادهای فروشندگان تحت تأثیر همهمهی خریدارانی كه به زبانهای مختلف صحبت میكنند، قرار گرفته است. چهار مرد سیاه پوست اهل كاراییب كه در حدود 60 سال دارند و از یك كیوسك به بیرون خم شدهاند، در حال سرزنش یك فروشندهی میوه و سبزی در مورد آخرین وضعیت تیم وستهم یونایتد در جام قهرمانی هستند. گروهی از زنان آسیایی و آفریقایی تبار در حین ور رفتن با اجناس روی دكهی دو مرد جوان سیاه پوست در حال گپ زدن با هم هستند. در جلوی سایبان، چند نفر در حال جمع آوری امضا برای "نجات بازار كویینز" هستند. یكی از آنها، یك مرد آسیایی تبار میانسال، با یك بلندگو در حال ترجمهی اطلاعات به زبان هندی است. جعبههای خالی در اطراف دكهها دیده میشوند و باد تعدادی كیسهی پلاستیكی را از این سو به آن سو میبرد. در یك میدان آرام مجاور بازار، تعدادی در اطراف یك كاروان متعلق به یك شركت پیمان كاری املاك در هم میلولند. نمایشگاهی برپا شده كه در آن طرحهای پیشنهادی برای یك مجتمع جدید دارای یك فروشگاه بزرگ، یك بازار جدید، مغازه و آپارتمان، به نمایش گذاشته شده است. جزواتی بین تعدادی از عابران توزیع شده و از آنها خواسته شده است تا نظر خود را در مورد طرح بیان كنند. در جلوی آنها كلمات زیر پرینت شدهاند: "بازار جدید كویینز. به سوی یك محیط زندگی و خرید با نشاط و پر جنب و جوش، پاكیزه و سالم. " (1)بیش از یك سده از افتتاح بازار كویینز در نزدیكی ایستگاه متروی پارك آپتون در نیوهم، شرق لندن، میگذرد (شكل1). این بازار از سال 1968 در زیر یك سازهی بتنی- فولادی ته باز كه در حال حاضر دربردارندهی 80 غرفه (با چهار روز فعالیت در هفته) و همچنین یك سری از مغازهها و كیوسكهای مستقل هستند، قرار دارد. علاوه بر ارائهی موادغذایی و اجناس خانگی ارزان به ساكنان محله، بازار كویینز مدتهای طولانی هستهی اصلی گروههای اقلیت از یهودیهای اروپای شرقی و آلمانی تبارهای اوایل سدهی بیستم گرفته تا گروههای كاراییبی و آسیای جنوبی كه پس از جنگ جهانی دوم آمدهاند و تا مهاجران جدیدتری مانند مردم آفریقای غربی و اروپای شرقی بوده است.
شکل 1. نقشه محدوده نیوهم
در مقایسه با بخش همسایهی هملت تاور با جمعیت فراوان بنگلادشی تبار خود، تركیب اقلیت قومی در این جا به شدت متنوع است. گروههای قومی عبارتند از آفریقایی سیاه پوست (13/1درصد) هندی (12/1درصد) بنگلادشی (8/8درصد)، پاكستانی (8/4 درصد) و سیاه پوستان كاراییب (7/3درصد). مجموعهی پیچیدهی شبكههای اجتماعی و مسكن به نسبت ارزان این بخش به مفهوم آن است كه این بخش اولویت ورود مهاجران و پناهندگان شده است. "تنوع بسیار زیاد" نیوهم را میتوان با شفافیت هرچه تمامتر، در بازار كویینز مشاهده كرد. (2) در واقع، این بازار اغلب از نظر اهالی محل قطب "چند فرهنگه" نیوهم از نظر تاریخچهی خاص آن، تنوع اقلام قومی عرضه شده برای فروش، تركیب مردمی كه در آن خرید و فروش میكنند و این حقیقت كه در مركز جغرافیایی این بخش قرار دارد، محسوب میشود. در سپتامبر 2004، مقامهای محلی از حزب كارگر طرحهایی را برای تخریب بازار كویینز و ادغام آن در یك مركز خرید جدید اعلام كردند. طراحان این طرح استدلال میكردند كه بازار فعلی ناامن، كثیف و تحلیل برندهی منابع محدود شورا است. توسعهی مجدد سایت (كه به وسیله پیمان كاران خصوصی تأمین مالی و اجرا خواهد شد) برای ساكنان نیوهم مسكن و امكانات خرده فروشی بهتر ارائه كرده و در این صورت سبب جذب افراد و مشاغل جدید به این بخش خواهد شد. در طول این دوره، یك گروه فراگیر به نام "دوست داران بازار كویینز" (FoQM) متشكل از مشتریان، تجار، سازمانهای اجتماعی، اعضای مخالف شورا، و احزاب سیاسی محلی، یك مخالفت هماهنگ را با طرح آغاز كرده و در عوض خواستار نوسازی بازار فعلی شدند. علاوه بر تأكید بر شهرت كنونی آن، فعالان اجتماعی خواهان توجه به تنوع فرهنگی خاص بازار فعلی شده بودند. مسئلهای كه آنها احساس میكردند حتماً در صورت اجرای برنامهی توسعه از بین خواهد رفت. این بازار همچون ذره بینی است كه میتوان از راه آن به كنكاش مبارزههای در مورد معنا و شكل فضای عمومی در لندن معاصر پرداخت. تا همین اواخر، توجه كمی به بازارهای خیابانی در ادبیات نوسازی انگلیس شده بود. با وجود این، از لحاظ تاریخی، بازارها نقشی كلیدی در زندگی شهری بریتانیا به عنوان مكانهای تجاری، مصرف و تعامل اجتماعی بازی كردهاند. (3) این بازارها به عنوان فضاهای عمومی مجزا و نقاط حیاتی در شبكههای اقتصادی و اجتماعی مردم، ارتباط نزدیكی با هویت مكانی به ویژه در لندن داشتهاند. (4) با وجود این، همان طور كه استالی براس و وایت (1986) یادآور میشوند:
"بازار در شهر مدرن موقعیتی به تقریب دو پهلو داشته است: بازار، چكیده و عصارهی هویت محلی است (اغلب چیزی است كه تعریف كننده اهمیت خاص یك مكان از پیرامون آن میباشد) و تجارت و داد و ستد كالا از جاهای دیگر سبب برهم زدن این هویت میشود. در مركز بازار تركیب و ادغامی از مقولات كه معمولاً مجزا و در مقابل هم هستند، مشاهده میكنیم: مركز و حاشیه، داخل و بیرون، غریبه و اهل محله، تجارت و شادمانی، زیاد و كم. " (5)
این بی قاعدگی ذاتی بازار میتواند با مختل كردن یك حس نظم و ترتیب سبب ایجاد حالت اضطراب شود. (6) اما با وجود این میتواند تبدیل به یك عامل جذب از راه ارائهی یك قلمرو با مقررات كمتر سخت گیرانه اجتماعی نسبت به بقیهی جاهای شهر شود. به علاوه، بازار به طور سنتی یك فضای از لحاظ سیاسی دو ارزشی بوده است، از یك سو به عنوان یك محل عمومی هر روزه و همگانی عمل كرده و از طرف دیگر مكان واكنشها و نوستالژی خرده بورژوایی بوده است. (7) پرسش اصلی كه در این جا باید پرسید این است كه اگر بازار تجربهای خاص در هسته شهر بوده است، مسئلهای كه هم پیش پا افتاده و هم استثنایی میباشد، پس "نوسازی" آن مستلزم چه چیزی خواهد بود؟
در طول دو دههی گذشته، بحثهایی در مورد ركود و افول بازار مطرح شدهاند. بازارهای سنتی یا تعطیل شدهاند، یا مورد تهدید قرار گرفتهاند و یا در بیرون از مراكز شهری مستقر شدهاند كه به طور عمده در نتیجه رقابت روزافزون با فروشگاههای بسیار بزرگ و مراكز خرید خارج از شهر و نبود سرمایهگذاری مقامهای مسئول محلی كه منابع مالی را به سمت اولویتهای مهمتر مانند مسكن و آموزش هدایت كردهاند، بوده است. (8) با این حال، ایده "افول و ركود" همچنان جای تردید هم دارد. اگر تنها در این موضوع به كاهش مشتری توجه كنیم، از نقش اجتماعی پیش رونده و كمتر محسوس بازار غافل شده است. این واژه را همچنین میتوان برای اشاره به یك ارزیابی منفی از بازار در ارتباط با تغییر شكلی كه در مناطق اطراف رخ داده است، به كار گرفت. به طور مثال، جین جیكوب این نكته را مورد بحث قرار میدهد كه چگونه جذبه بازار تره بار اسپیتفیلد، شرق لندن، هنگامی كه سروصدا و هیاهوی آن كم كم تصور آنها از تبدیل این منطقه به "یك بنای بازسازی شده لندن دوران اوایل جورج پنجم" را مخدوش كرد، به سرعت برای ساكنان طبقهی متوسط از بین رفت. (9) به عبارت دقیقتر كلمه، مفهوم "افول و كاهش" برای مشروعیت بخشیدن به استعاره قوی دیگر، یعنی "نوسازی" به كار گرفته میشود. (10) البته به تازگی یك روایت دیگر از "احیا" به كار گرفته میشود. نابودی بازارهای خیابانی در دههی گذشته به دلیل رشد محبوبیت بازارهای تخصصی و كشاورزان متوقف شده است، هر چند كه این بازارها اغلب افراد مرفهتر را به خود جذب كرده و در قسمتهای دارای تنوع قومی لندن موفق نبودهاند. (11) به منظور احیای مجدد داد و ستد، بازارهای موجود مانند بازار كرسنت كویینز در گاسپل اوك و بازار برادوی در منطقهی هكنی شروع به راه اندازی غرفههای جدید برای فروش غذاهای بین المللی و صنایع دستی به منظور جذب ساكنان با درآمد بالاتری (كه به این محله آمدهاند)، كرده اند. این مسئله گاهی منجر به ایجاد تنش بین مشتریان "بومی" بازار و تازه واردان در مورد مسئله قیمت و سلیقه شده است. در جای مهمی كه شهرت زیاد سبب جذب سرمایه گذاران عمدهی املاك است، این مسئله مناقشههای علنی را مانند مورد "مناقشه طولانی بازار برادوی" بین سالهای 2005 و 2006 كه ساكنان و فعالان به صورت فیزیكی در برابر اخراج مالك یك كافه محلی مقاومت كردند، به وجود آورده است. (12)
در طول این دوره "افول" و "احیا" سیاست توسعهی شهری توجه جسته گریختهای به بازارهای خیابانی كرده است. با وجود این علاقه روزافزون فرابخشی در قلمروی عمومی با عنوان دولت حزب كارگر جدید و قرار دادن بازار در برنامه ریزی مراكز شهری، تأكید اندكی برای فهم نحوهی عملكرد بازار به عنوان یك فضای اجتماعی شده است. در واكنش به این خلأ سیاستی، تعدادی از مطالعات اخیر در جست و جوی برجستهتر كردن نقش و منافع بازار بودهاند و به عنوان نمونه به برجسته سازی فرصتهای لازم برای تعامل و شمول اجتماعی پرداختهاند. (13)
در یك كلان شهر جهانی مانند لندن، بازار، نقش خدمت رسانی به یك جامعهی متنوع داشته و نقطه ورود تازه واردان است. همان گونه كه مؤلفان یك گزارش تهیه شده نوشتند " بازارها ایجاد كننده یك احساس همسایگی و سرمایهی اجتماعی هستند كه یافتن آن در لندن مشكل است". (14) همه گزارشها از مقامهای مسئول محلی خواستهاند تا از بازار و با دخیل ساختن آنها در درون اجتماعات پایدار، شمول اجتماعی و ابتكارها نوسازی حمایت به عمل آورند. با این حال، هنوز باید منتظر ماند و دید كه چگونه و تا چه میزانی مساعدتهای "پسندیده" آنها را میتوان در درون تصویر وسیعتر تغییر شهری قرار داد. تا زمانی انتشار توصیههای سیاستی مناسب، طرح توسعهی پیشنهادی بازار كویینز تبدیل به یك مسئلهی جنجالی در سطح ملی و محلی شده بود. (15) بازار دربردارندهی یك سری از مناقشات مرتبط به هم نظیر پرسش مربوط به هویت گروههای هدف برنامه ریزی و طراحی گرفته تا تركیب طبقاتی، خصوصی سازی فضای عمومی و دموكراسی محلی در فرایند نوسازی شهری است. این بخش به كنكاش و تبیین معانی داده شده به بازار كویینز از سوی مردم محلی، شورای محلی، پیمان كاران خصوصی و گروه فعالان به منظور تحلیل عمیق روابط پیچیده بین بازار و فرایند نوسازی میپردازد. بسیاری از مسائل ناشی از توسعهی مجدد، مانند نقش پیمانكاران خصوصی در مقابل فضاهای عمومی شهری، به پرسشهای كلی در ویژه ماهیت بازار و پروژههای نوسازی در سایر نقاط لندن مرتبط هستند. با وجود این، موضوع مذكور مستلزم یك نوع حساسیت به بافت هم محسوب میشود. محدوده نیوهم با آن محیط ساخته شده و تفكیك براساساتی خود كه عموماً در ادبایت نوسازی به آن اشاره میشود، به آسانی در مفهوم "شهر درونی قرار نمیگیرد. این بخش یك منطقهی محصور مطلوب روزگار ویكتوریا، مانند مناطق مجاوران یعنی بخشهای هكنی یا تاور هملتز ندارد و تا همین اواخر مردم گریزی اندكی از نواحی مسكن فعلی آن رخ داده است. در حالی كه بازار كویینز باید بازدیدكنندگان طبقهی متوسط دیگر بازارهای لندن شرقی مجاور به مركز شهر مانند بریك لین و بازار برادوی را به خود جذب كند.
در این جا به عنوان یكی از مشخصههای بارز بازار كویینز، توجه خاصی به مسئلهی تنوع قومی خواهد شد. مسئلهی تركیب چند قومیتی بازار كویینز، به تنهایی مسئلهی مورد مناقشه نبوده است. بلكه ناسازگاری از یك سو بین تجارت ناشی از یك تنوع، كه هم تشكیل دهنده و هم شكل گرفته از فضای بازار فعلی و از سوی دیگر یك دید خارج از بافت و از بالا به پایین در فرایند نوسازی است، مسئلهی اصلی محسوب میشود. همان گونه كه لیز اشاره میكند: تنوع "مفهومی مركب و متشكل از مجموعهای عناصر اجتماعی، قومی، فرهنگی و اقتصادی است كه در فرایندهای برنامه ریزی معاصر قرار داده شده است، اما این موضوع به تدریج تبدیل به مسئلهای شده است كه تناقضات ذاتی بین حفظ و توجه به عوام گرایی از یك سو و تلاش برای اجماع، یكپارچگی "و ارتقا از سویی دیگر را نمایان كرده و به عبارت دیگر تنوع به عنوان یك هدف خاص و ابزاری برای كسب هدف بالاتر، یعنی توسعهی اقتصادی" شده است. (16) بنابراین میتوان گفت كه چگونه هدف یك طرح توسعهی مجدد برای ترویج یك تركیب اجتماعی بیشتر، به تنوع قومی بازار كویینز مرتبط است؟
این بخش شكل یك مطالعهی قوم شناسی را به خود میگیرد كه به طور انتقادی به بررسی جریان نوسازی و تجدید حیات شهری را در پرتو گفتمانهای ناهمخوان و اقدامات سیاسی برگرفته از بازار بررسی میكند و تا حدی از تحقیقات كیفی صورت گرفته بین ژوئن 2004 و دسامبر 2005 افرادی چون جوزف رونتری كه به بررسی نقش اجتماعی و درمانی فضاهای عمومی در لندن شرقی پرداخته است، كمك میگیرد. (17) چند ماه پس از شروع تحقیق، طرح توسعهی مجدد برای بازار كویینز مطرح شد. با انجام این كار توانستم به بررسی طرحهای پیشنهادی تأثیرگذار بر نحوهی نگرش مردم بر بازار بپردازم. پوشش خبری رسانههای محلی و ملی را از نزدیك دنبال كنم در حالی كه در دورهی ژوئن 2004 و ژوئیه 2007 جلسات و نمایشگاههای عمومی برگزار شده در مورد توسعهی دوباره، در ابتدا به عنوان یك محقق علاقه مند و از اواخر سال 2004 به بعد به عنوان یك عضو كمیته دوست داران بازار كویینز شركت میكردم. با وجود این، نظرات ابراز شده در این جا به طور كامل نظرات شخصی است و به طور لزوم بیانگر دیدگاه های گروه دوست داران بازار كویینز FoQM نخواهد بود.
این بخش با بحث در مورد نوسازی در بخش نیوهام در رابطه با برنامههای شهری و سیاستهای نژادی حزب كارگر جدید شروع شده و سپس به ترسیم و ارائه پیشنهادهای توسعه برای بازار كویینز میپردازد. در ادامه، بحثهای مردم محلی دربارهی بازار كنونی و نحوهی درك آنها از تهدید موجودیت آن، كه منجر به ظهور یك جریان اجتماعی مخالفت سازمان دهی شده بر علیه برنامههای توسعه شده است، بررسی میشود. در ادامه به تحلیل جانشینهای عمومی متعدد بازار و اینكه چگونه در نتیجه فهمهای مختلف از تنوع دچار تفرقه شدهاند، پرداخته شود. به این ترتیب بخش حاضر تلاش میكند تا اهمیت مورد و موضوع مناقشههای مربوط به تنوع قومی در بافت نوسازی را، از تجربهی روزمرهی تعامل افراد به عنوان یك منبع استفاده شده فعالان جدا كند.
نوسازی شهری در بخش نیوهم لندن
تا سال 2010، نیوهم تبدیل به مكانی خواهد شد كه مردم آن را برای زندگی و كار انتخاب خواهند كرد (برنامهی نوسازی بخش نیوهم لندن) (18). در یك دههی گذشته، نیوهم در مركز یكی از گستردهترین برنامههای نوسازی بریتانیا قرار داشته است. این موضوع هم شامل پروژههای سرمایهای گسترده در سایتهای صنعتی متروك شده در كنارهی حاشیهی غربی و جنوبی این بخش مانند برنامههای جدید صنعتی و مسكونی ناحیهی استراتفورد سیتی ابتكارهای محله محور مانند وستهایم و برنامهی جدید محلات پلیستو میشود. به عنوان یكی از محرومترین بخشهای لندن و دارای جایگاه راهبردی در بین دو منطقهی تعیین شده برای رشد (دروازه تیمز و كریدور لند- استنستد- كمبریج)، نیوهم شایستگی دریافت بسیاری از طرحها نوسازی دولت را داشته و در سالهای بین 1996 و 2004 بیش از 300 میلیون پوند كمك مالی دریافت كرده است. (19) نوسازی با نظارت و مورد تشویق فعال مقامهای مسئول محلی با كنترل حزب كارگر بود (در زمان نگارش این مقاله 54 تا از 60 عضو شورا اعضای حزب كارگر بودند) كه از سال 2002 به سیستم شهرداری و كابینهای اداره میشد. قدرت اجرایی كامل شهردار هم برای ارائه "رهبری قوی و مشخص محلی" به اجتماعات محلی به ویژه برای مواجه با چالشهای نوسازی شهری امر مهمی تلقی میشد. (20)یكی از اهداف اصلی نوسازی شهری استفاده از جایگاه راهبردی نیوهام در نظام عملكردی شهر لندن، برای جذب مشاغل و سرمایه گذاریهای جدید به منطقه و مشاركت دادن بخشهایی جمعیتی به طور سنتی "محروم" آن در بازار كار بوده است. با وجود این نابرابریهای ساختاری دیرپای این بخش (21)، به اذعان مقامهای مسئول محلی واقعیت این است كه نوسازی به عنوان عاملی برای ایجاد منافع اجتماعی بلندمدت همچون افزایش استانداردهای آموزشی، بهبود قلمروی عمومی و كاهش جرم و جنایت قابل بیان است. (22) هم سو با رویكرد اشتراكی به اعمال حاكمیت در قلب پروژه حزب كارگر، بخش نیوهم تأكید زیادی بر مشاركت خصوصی/عمومی، قابلیت ساخت محلی و مشاركت مستقیم شهروندان در نوسازی محله كرده است. نمونهی مورد آخر، نقش و مشاركت اخیر محلی در نوسازی یك پارك در منطقهی نیوهم به منظور تأمین اقدامات و امكانات عمومی با كیفیت بالا برای كاهش ناهنجاریهای اجتماعی میباشد. در حالی كه این شیوهها سبب ایجاد نوعی دموكراسی مشاركتی شدهاند، بسیاری از محققان نشان دادهاند كه سازوكارهای مشاركت، اهداف اقتصادی و اجتماعی طرحها و همچنین صرف تعریف ارائه شده از اجتماعات محلی، به طور معمول بستگی به افراد صاحب نفوذ به ویژه مقامات مسئول محلی و ارگانهای تأمین كننده مالی دارد. (23)
در نیوهام، قدرت كنترل جهتگیری راهبرد نوسازی و تخصیص منابع به طور روزافزونی در قامت شهردار متمركز شده، موضوعی كه منجر به سرخوردگی گسترده به ویژه در بین بخش داوطلب درگیر در نوسازی محلات شده است. (24) هم زمان در جستجو برای بهبود وضعیت اجتماعهای محلی، بخش نیوهام علاقه مند به جذب ساكنان مرفهتر به مجتمعهای تازه ساز و افزایش تركیب اجتماعی مناطق به نسبت نامطلوب همچون كنینگ تاون از راه ساخت خانههای جدید و نوسازی مجتمعهای مسكونی موجود دولتی بوده است. (25) محیطهای فیزیكی و اجتماعی "غفلت شده" در فرایندهای توسعهی شهری، عامل زمینه ساز و بروز میزان بالای فقر، ركود كاركردی و وابستگی خدماتی این مناطق به سایر نواحی و درنهایت ایجاد و تولید فرسودگی معرفی شدهاند. (26) همان گونه كه تحلیلگران متعددی اشاره كردهاند، این نكته كه تركیب اجتماعی یك داروی فراگیر برای این آسیبها قلمداد میشود، در واقعیت همچون پوششی نازك بر تمایلات مردم گریزی ذاتی سیاستهای شهری عمل كرده است. (27) به عنوان مثال، استفان جكوبز، مدیر كل شركت توسعهی استراتفورد تصور میكند كه یك آینده "معمولی"، برای نوسازی محله كنینگ تاون كه جدا از بقیهی چیزها ایجاد چندین فروشگاه جدید مترو، مشاغل بیشتری را در اختیار نیروی كار بسیار ماهر محلی قرار خواهند داد. (28) در اینجا تأكید بر این موضوع است كه ایدهی اجتماعی ایجاد یك محلهی رقابتی مختلط با بازار مسكن مترقی، منجر به ایجاد كسب و كار و یا بوتیكهای مد روز نخواهد شد، بلكه یك محیط مسكونی و خرده فروشی نرمال كه برای همه مفید خواهد بود، به وجود خواهد آورد. این مفهوم خاص "معمولی بودن" در تمامی دورنماهای شورا برای بازار كویینز طنین انداز بوده است.
تنوع قومی و نوسازی
فكر نوسازی نیوهم در جولای 2005، زمانی كه لندن شرقی (و نیوهم به طور خاص) به عنوان محل مسابقات المپیك 2012 انتخاب شد، سرعت گرفت. در مقیاس ملی، المپیك فرصتی برای نوسازی "یكی از محرومترین مناطق اروپا" قلمداد میشد. (29) هم زمان تركیب قومی لندن شرقی به عنوان یك مؤلفه كلیدی و مؤثر در جذب سرمایه به این منطقه، دیده شد. تنوع فرهنگی بسیاری از شهرهای عمدهی بریتانیا در بافت سیاست نوسازی هم یك چالش و تهدید و هم یك فرصت و منبع توسعهای محسوب میشد. چالش از آن جهت كه منافع گروههای اقلیتی را كه به طور سنتی از فرایند شهری به كنار زده شدهاند، تأمین میكند و فرصت به این دلیل كه تصویری دوباره از مناطق شهری با عنوان "جهان شهر" ارائه میدهد كه میتواند برای ساكنان جدید محله به طور كامل جذاب باشد. (30) این توجه به تنوع، اغلب در كنار گفتمان دولت از "انسجام اجتماعی" قرار گرفته است. (31) مسئلهای كه نبود، آن عامل عمدهای در بروز ناآرامیهای اجتماعی بین گروههای آسیایی و سفیدپوست در شهرهای شمالی انگلیس در سال 2001 قلمداد شده است (وزارت كشور 2001). تصور بر این است كه پروژه حزب كارگر جدید، یك رابطهی مبهم ولی قابل مشاهده با موضوع نژاد و تنوع داشته است. (32) از یك سو دولت تنوع فرهنگی را پذیرفته و كاهش نژادپرستی سازمانی را در برنامهی خود قرار داده است و از سوی دیگر یك خط مشی یكسان سازی را به ویژه پس از سال 2001 اتخاذ كرده است. در این سیاست، نبود آشكار موضوع ادغام بعضی از گروههای اقلیت نادیده گرفته شده و در سیاستهای مرتبط با مهاجرتی و پناه جویان، هم تمایلات دست راستی (بیتوجهی به مسئله ادغام) به وضوح قابل مشاهده است. براساس نوشته بك و همكاران "ماهیت دو رو و فریبنده سیاستهای نژادی حزب كارگر، انعكاسی از تناقضاتی است كه هم در مدلهای لیبرال كسب اجتماعی و هم تلاشهای به عمل آمده برای تعریف یك مدل دموكراتیك اجتماعی رشد اقتصاد ملی در اقتصاد جهانی شده، بروز میكند. " (33)گزارش Cantle كه در پی ناآرامیهای 2001 منتشر شد، از مقامها محلی خواست تا یك "طرح انسجام محلی" مشتمل بر "ارتقای تماس بین فرهنگی در بین اجتماعات مختلف، در تمامی سطوح، افرایش تفاهم، احترام و برطرف كنندهی موانع" تهیه كنند. (34) با وجود این بومی سازی مدیریت تنوع قومی مشكلات خاص خودش را ایجاد كرده است. به طور خاص، طرحهای نوسازی محلات مبتنی بر ایجاد اجماع همگانی اغلب تصوری ساده از اجتماعات محلی داشته و هویتهای چندگانه بین و درون گروههای قومی را نادیده گرفته است. به علاوه، پیش فرض انسجام اجتماعی این است كه این انسجام از قبل وجود نداشته است و از این واقعیت غفلت میكند كه در واقع امكان وابسته بودن به فضاها و روابط ولو متفاوت از بعضی اهداف نوسازی وجود دارد. (35)
مثال ذكر شده در مورد بازار كویینز نشان میدهد كه تعلق به مكان تنها بر مبنای قومیت (امین، 2002) نبوده و بر فهم خاص از تنوع هم استوار است. همان طور كه اشاره شد، محدودهی نیوهم یكی از متنوعترین مناطق قومی بریتانیا است. هرچند این بخش دارای بالاترین سطح گزارش آزار نژادی در كل كشور است. (36) با وجود این منطقهی مذكور دارای یك سنت قوی ضد نژادی است (به طور مثال همهی اهداف گروه نظارتی نیوهم كه در سال 1980 تأسیس شد، از نظر مقابله با نژادپرستی نیروهای پلیس، اولین سازمان از نوع خود در كشور محسوب میشود). در حالی كه حزب ملی بریتانیا حالا كم و بیش از بین رفته، در تقابل آشكار با بخشهای همسایه باركینگ و داجنهم دارای تعدادی عضو در شوراست. در حالی كه مناقشاتی در مورد نمایندگی سیاسی اقلیتها در نیوهم وجود دارد، بخشداری نیوهم اغلب از تنوع فرهنگی آن احساس شادمانی داشته است. علاوه بر تدوین یك راهبرد اجتماعی در سال 2004 كه بر ساخت "یك جامعهی فعال و همه گیر" تأكید داشت، این بخش میراث چند قومی خود را به عنوان نمونه با ایجاد خیابان گرین (در نزدیكی بازار كویینز) به عنوان یك مركز خرده فروشی عمده چند قومیتی و جاذب توریستی، تقویت كرده است. (37) این یكی از نتایج برنامهی نوسازی مورد حمایت مالی SRB به مبلغ 8/5 میلیون پوند بین سالهای 1994 و 2001 است كه سبب ایجاد بهبودهای محیطی در منطقه شد. این برنامه كه نمیخواست نمونه "شهر بنگلادشی" محله بریك لین را با تمركز بر یك اجتماع محلی و استفاده عامدانه از تصویر شرق شناسی دنبال كند، بر تنوع خیابان گرین تأكید كرده و حتی در انتهای جنوبی آن یك مجسمه از فوتبالیست وستهم به نام بابی مور نصب كرد. (38) این رویكرد به ایجاد و حفظ یك "منظره و تصویر قومی (39) با ارتقای اجتماعهای فعال دارای بافت اجتماعی مختلط، كه ارجاعی مستقیم به تنوع قومی ندارند، قرار گرفته است. این مسئله حداقل در ابتدا، در مورد طرح بازار كویینز صدق میكرد.
طرحهای توسعهی مجدد برای بازار كویینز
در اواخر دههی 90، در قالب پروژهی نوسازی خیابان گرین، نوسازی و بازسازیهایی در بازار كویینز صورت گرفت كه شامل نصب دوربینهای مداربسته و سایبان در ورودی بازار میشد. این بازار حتی در كمپین تبلیغاتی شورای بخش به نام "این خیابان سبز است" گنجانده شد. مشتریان و فروشندگان هنوز هم در مورد حذف توالتهای عمومی اصلی و سقف سوراخی كه چكه میكند و خوب تعمیر نشده، غرولند میكنند، اما در مجموع این مداخلات روند روزمره بازار را مختل نكردند. سال 2004 گزارشهایی در مطبوعات محلی و شایعاتی در محله مبنی بر تخریب نزدیك بازار كویینز و ساخت یك سوپر ماركت غول پیكر به جای آن مطرح شدند. پس از آنكه در ابتدا اعلام كردند هنوز تصمیمی در این مورد اتخاذ نشده است، ناگهان در سپتامبر 2004 بخشداری نیوهم اعلام كرد كه شركت یك پیمان كار املاك و به قول خودش "متخصص پیشرو در نوسازی" را برای توسعهی سایت در نظر گرفته است. طرحها كه به فورم گرین استریت در 14 سپتامبر 2004 ارائه شدند، به جای سازه فعلی یك مجتمع مسكونی و خرید جدید با میدانی در جلوی آن، پیش بینی كرده بودند. واحدهای خرده فروشی یك مجتمع مسكونی جدید از آپارتمانهای یك و دو خوابه و یك بازار با ورودی كوچك در كنار آن پیش بینی شده بود. در جلسهی ارائهی طرح، معاون شهردار نیوهم تأكید كرد كه ابقای بازار كویینز در طرحهای شورا برای این مكان مركزیت داشته و یك سرمایه گذاری و مدیریت عمده (براساس اجارهی 150 ساله) به وسیلهی شریك خصوصی، تضمین كنندهی آیندهی بلندمدت بازار خواهد بود. ذكر شد كه نوسازی سبب بهبود كیفیت امكانات خرده فروشی میشود و منطقه را قادر خواهد كرد تا با دیگر مراكز خرید جدید در این بخش رقابت كنند. واحدهای مسكونی با سیستم اجارهی مركب در مقابل ایستگاه متروی پارك اپتون سبب افزایش تركیب اجتماعی در مناطق اطراف از راه تأمین مسكن با قیمت مناسب برای مردم محلی و جذب خریدارانی كه اغلب زندگی در نیوهم مركزی را مدنظر قرار نمیدهند، خواهد شد. به منظور تسكین ناراحتی شركت كنندگان در فورم از اینكه چنین پروژهای تمام عیاری در گذشته وجود داشته، معاون شهردار اصرار داشت كه نقشهی آرشیتكتها نظرات ساكنان محلی را مدنظر قرار خواهند داد.طرح اولیه یك هویت بیچون و چرای شركتی داشت. پاركهای خرید همچون گالیونز ریچ در نزدیكی بكتون به عنوان الگوهایی برای نوسازی خرده فروشی پذیرفته شدند. (40) در واقع برای بسیاری از مردم محلی، پروژه هم معنا با زنجیرهی سوپر ماركت شده بود. به دنبال برگزاری مشاوره به سفارش بخش نیوهم در پایان سال 2004 و برگزاری یك سری جلسات با مغازه داران و تجار بازار، طرح اصلاح شدهای را در سال 2005 ارائه كردند كه در آن اندازهی سوپر ماركت كوچكتر شده بود و قسمت غذایی آن به طبقهی اول منتقل شده بود، تعداد فروشگاههای مستقل افزایش پیدا كرده بود و یك سالن بازار باز كه تمامی غرفههای موجود را در خود جای میداد، در آن پیش بینی شده بود. طرح جدید همچنین شامل انتقال كتابخانه خیابان گرین و یك مركز خدمات به داخل "ساختمان اصلی میشد" (كه قرار بود روی بازار ساخته شود). همچنین تلاش شده بود كه نظر تندرویهای متمایل به ایجاد "مركز خرید مدرن استاندارد" (41) از راه گنجاندن عملكردها و مشخصههایی كه سبب ارتقای انسجام اجتماعی هم گردد، به نحوی تعدیل و تأمین شود. هم پیمان كاران و هم شورای بخش به طور روزافزونی به سیاست به اصطلاح "نوزایی شهری" تمایل پیدا كردند (لیز، 2003 الف) و بر واژههایی مانند "میدان" و "ساختمان اصلی متناسب" تأكید میكردند تا به طور تلویحی حساسیت خود را به ایجاد یك فضای عمومی با كیفیت نشان دهند. پس از آنكه سوپر استور در ماه ژوئن 2006 به طور عمده (به دلیل خصومت محلی و تبلیغات منفی پیرامون نقش آن در این طرح) از آن خارج شد، تغییرات بیشتری در این طرح به عمل آمد. (42) در اكتبر 2006 پروژهی سومی مطرح شد كه در آن وسعت بازار طوری افزایش داده شده بود كه كل زمین طرح را میپوشاند. علاوه بر حفظ امكانات اجتماعی، طرح بازار بزرگ در پی بازتاب دادن تنوع فرهنگی منطقهی محلی با پیشنهاد دادن نقاشیهای دیواری با نظارت و هماهنگی با "مشاور هنری مجرب و محترم" برای "انعكاس میراث منطقه و حس بین المللی" و "تقویت ظاهر بازار" هم برای كاربران فعلی و هم كاربران آتی آن بود. (43) در زمان نگارش این متن، نسخهی نهایی در انتظار مجوز برنامه ریزی قرار داشت.
بنابراین طرح توسعهی مجدد از سه مرحله عبور كرد: اولین مرحله شامل طرح اولیهی پیمان كار خصوصی براساس توجیه شورا بود. دومین مرحله توجه به نظرات و مشاورههای عمومی بود، در حالی كه سومین مرحله شاهد تضاد غیرمنتظرهی خروج پشتیبان تجاری و مخالفت گسترده عمومی بود. در پروژهی نهایی، مركز خرید و مجتمع مسكونی در لفافهی زبان "اجتماع محلی" و "تنوع قومی" پیچیده شده بودند. اما در عین آنكه پروژهی سوم ظاهری دموكراتتر و خیرخواهانهتر داشت، تصمیمات كلیدی همچون تخریب بازار كنونی و مدیریت خصوصی مجتمع جدید هیچگاه قابل مذاكره نبودند. تا زمانی كه در نهایت به مشاهدهی مردم گذاشته شد، بخشداری نیوهم لندن هم از قبل قاطع و ثابت قدم بر آن بود كه بازار كنونی برای این منطقه مناسب نبوده و توسعهی مجدد آن از راه مشاركت عمومی- خصوصی تنها گزینهی عملی محسوب میشود. (44)
از تعلق به مكانها تا مخالفت با طرح توسعهی مجدد
قبل از بررسی اینكه چه طور شورا و پیمان كاران، بیانگر بازار به عنوان یك فضای عمومی شدند و همچنین برای فهم اینكه چرا این چنین مخالفتهای ریشه دار در برابر طرحهای توسعه به وجود آمدند، لازم است تا معانی مختلف بازار كویینز برای مردم محلی، در نظر گرفته شود. مصاحبههایی كه بین ژوئن 2004 تا دسامبر 2005 در نیوهم صورت گرفت، بیشتر بر روابط اجتماعی مردم، تصورشان از اجتماع محلی، مسائل تكراری روزانه و برخورد با تفاوتهای قومی متمركز بود، تا بتوان به واسطهی آن به ارزشیابی اهمیت نسبی فضاهای عمومی در زندگی روزمره پرداخت. این مسئله منجر به بحثهایی دربارهی طیف وسیعی از مكانها، از پارك، خیابان و بازار گرفته تا جاهای "غیرقابل توصیف" محلات همچون حیاط ورودی و گوشه خیابان شد. بازار كویینز بیش از هر مكان دیگر مورد بحث، سبب مطرح شدن یك سری از جنبههایی شد كه با هم در مورد فضاهای عمومی ارزشگذاری میشدند. بسیاری از افراد مطلع به تفصیل دربارهی اینكه چگونه سایت فعلی دربردارندهی "ایستاند"، "طبقه كارگر" و هویتهای "چندفرهنگی" نیوهم شده، صحبت كردند. این واقعیت كه بازار به صورت مكانی "كثیف" و "شلخته" توصیف میشد (این شكایتها اغلب متوجه شورا بود) مانع آن نشد كه در زندگی روزمره مردم به عنوان مكانی مهم و منبع تعلق آنها به منطقه ی محلی محسوب نشود. هم زمان با تأمین غذای تازه، ارزان و محصولات قومی، این بازار جای برخوردهای معمولی و غیرمنتظره بین مردم بود. پیكربندی فضایی (راهروهای وسیع بین غرفهها و این واقعیت كه از پیادهروهای شلوغ خیابان گرین عقبتر بودند) سبب تبدیل بازار به نوعی میدان شهر ناتنی شده بود. یعنی جایی بود كه به ویژه مسنترها احساس میكردند میتوانند به راحتی توقفی داشته باشند. به طور مثال یك گروه پیرمرد آسیایی آن را مكانی توصیف كردند كه میتوانند بدون آنكه مجبور باشند چیزی بخرند، در آن "پرسه بزنند". نشاط اجتماعی كه بعضیها از آن نام میبردند به ایجاد حس بهروزی كمك میكند. علاوه بر دریافت صفاتی همچون "جالب" و "نشاط بخش" این بازار برای افرادی كه در محلات دیگر احساس ناراحتی میكردند، یك نوع استراحت موقت ارائه میداد. یك پسر 13 سالهی افغان كه مورد آزار نوجوانان سفیدپوست در پارك محلهی خودشان قرار گرفته بود، بازار را پناهگاه امنی میدانست كه در آن همان افراد (كسانی كه بعضی مواقع در غرفه كار میكردند) دیگر تهدیدی برای او محسوب نمیشدند.حس آسایش مردم از بازار، اغلب به درك آنها از آن به عنوان یك فضای "چندفرهنگی" گره خورده بود. اصولاً، این لقب دیگر تنها برای انعكاس تركیب تجار و خریداران یا طیفی از كالاهای فروشی به كار نمیرفت، بلكه بازار به عنوان مكانی دیده میشد كه برخورد تصادفی بین گروههای قومی مختلف را ممكن میكرد، تماسی كه تنها امكان تحقق آن در بازار وجود دارد. به گفته یك زن سفیدپوست بریتانیایی و عضو گروه دوستداران بازار كویینز، این مسئله هم به خریداران و هم تجار قابل تسوی است.
در كنار فرد بنگلادشی كه بیسكویت میفروشد، یك یهودی در حال فروختن پرده است. آنها هرگز یك همكار یهودی را ندیدهاند... و احتمال اینكه خودشان را در یك موقعیت همكاری ببیند. كه در آن بتوانند از هم پرسش كرده یا با هم شوخی كنند، بسیار اندك است... و او بتواند از آنها در مورد مذهبشان سؤال كند، من كه جای دیگری را نمیبینم كه این اتفاق بتواند در آن بیفتد. میتوانید انجمنی راه بیندازید و یهودیها و مسلمانها را كنار هم جمع كنید، اما هیچ كس در آن حاضر نمیشود، یهودی هم نمی آید، چرا كه این نوع امور افراد خاصی را به خود جذب میكند. »
از نظر یك زن پاكستانی، بازار محیطی كمیاب است كه او میتواند در آن با غریبهها صحبت كند:
«فرهنگهای مختلف را میبینیم. ممكن است سبزی بخرم كه ندانم چطوری اونو بپزم و خانمی از یك بخش دیگر هند، منو راهنمایی میكنه، معمولاً من خیلی كم حرفم و این چیزها رو هیچ وقت نمیدونستم. و شما میتوانید این داستان را از بسیاری از مشتریان دایمی بازار بشنوید. »
ماهیت عادی و سازمان نیافته این گونه برخوردها سبب شد كه تأمل بیشتری در اهمیت بازار به عنوان یك فضای عمومی بشود. اما هر چند تنوع عموماً بخشی جدا از هویت بازار محسوب میشده، بعضی مواقع با میزانی از احساسات متضاد با آن برخورد میشود. یك خانم مسن بریتانیایی سفیدپوست كه با زن پاكستانی در یك مجتمع زندگی میكرد، شكایت داشت كه "آنها" (اشاره به اقلیتهای قومی و به ویژه آسیاییها (همیشه از ما جلو میزنند)و این كه "بلد نیستند مثل ما انگلیسیها صف ببندند". با این حال، او ادامه داد كه راههای دیگری برای انجام امور وجود دارد و اینكه مردم روابط متفاوتی با بازار دارند. "مسئله ما اینه که اونها را بفهمیم، اما اونها هم لازمه كه ما رو درك كنند. "
یك تحقیق جدید در مورد بازار در جنوب لندن مشخص كرد كه ساكنان و تجار سفیدپوست بومی برای بازاری كه به دلیل موج مهاجرتها از دست رفته، احساس دلتنگی میكنند. (45)
با این حال، نظرات مردم دربارهی بازار كویینز نشان دهندهی یك موقعیت پیچیده است. نخست، عموماً تصورشان از بازار این است كه این جا هیچ گاه یك فضای تنها "انگلیسی- و سفیدپوستی" نبوده است. در طول نیمهی اول سدهی بیستم، بسیاری از مشتریان و تجار از یهودیهای اروپای شرقی بودند. در واقع دلیلات بعضی از مسن ترهای سفید دربارهی بازار كویینز و خیابان گرین اشاره به تركیب "جهان شهری" متفاوت داشت، تا یك گذشته از لحاظ قومی یك دست. دوم اینكه، با مرزهای نمادین كمتر سختگیرانه نسبت به جاهای دیگر، مكانی كلیدی برای اینكه مردم با هم برخورد داشته باشند، مذاكره كنند و نسبت به تغییرات جمعیتی منطقه بیندیشند، باقی ماند. برخلاف بعضی از توصیفات خاص از خیابانهای مسكونی، عموم مردم كمتر به عنوان عامل "بدنامی" بازار محسوب شدهاند. (46) با وجود این نارضایتی، از پشتیبانی قوی این زن بریتانیایی نسبت به بازار به عنوان یك مركز مهم كاسته نشد. البته همه علاقه مند به بازار كویینز نبودند. تعدادی هم از آن متنفر بودند، چون كه به طور معمول به مكانهای شلوغ علاقه مند نبودند. بسیاری از جوانترها و كودكان در بین شدیدترین منتقدان آن قرار داشتند و این بازار را "آشغال" و "بسیار پر سر و صدا" توصیف میكردند. با وجود این، جوانترها علاقهی خیلی كمتری به بازار كویینز به عنوان یك فضای عمومی نشان میدادند. محلهای ملاقات آنها اغلب به صورت مستقل در مكانهای خلوتتر یا آرامتر تعیین میشد. به این ترتیب بسیاری از آنهایی كه از بازار فعلی خوششان نمیآمد، از طرحهای پیشنهادی برای توسعهی مجدد آن هم انتقاد داشتند؛ به طور عمده به این دلیل كه آنها از مزیت بازار به عنوان یك منبع اجتماعی برای دیگران آگاه بودند. به طور مثال یك جوان 22 سالهی انگلیسی پاكستانی الاصل این گونه گفت:
«من این جا را دوست ندارم، اما درك میكنم چرا مردم از این كه این جا تا چند سال دیگه از بین بره، ناراحت میشن. اگر قراره بازار تخریب بشه، این مردم كجا رو دارن كه برن؟»
توجه مبذول شده به طرح توسعه، بازتابی از اهمیتی است كه مردم به بازار فعلی میدهند. بیشتر آنها فكر میكردند كه شرایط عمومی در بازار نیازمند بهسازی است، اما دربارهی طرحهای اولیه برای توسعهی بازار حول یك سوپراستور (فروشگاه بسیار بزرگ) نظر انتقادی داشتند. هیچ كسی تصوری از اینكه چگونه سایت آتی به عنوان یك فضای عمومی (در صورت اجرای آن) مطرح خواهد شد، تغییر نقش خواهد داد، نداشتند. حد بیشتر، یك سوپر ماركت بزرگ در نزدیكی میتوانست كار را راحت كند. برعكس بسیاری معتقد بودند كه نوسازی سبب حذف بخشی از تاریخچهی منطقه شده و یك فضای اجتماعی اساسی را نابود میكند. یك جوان بریتانیایی سیاه پوست كه از كودكی در این بازار به طور دائم حضور داشته، چنین گفت:
"من فكر نمیكنم كه باید از شر اون خلاص شن، چون كه این سنت این جا محسوب میشه؛ خیلی وقته كه بوده، همون طور كه گفتم مردم این جا جمع میشن، مثل یك محل اجتماعات میمونه، به طور مثال میگین تو بازار میبینمت، مثل یك علامت میمونه... با از بین بردن این جا من فكر میكنم بخشی از تاریخ رو از بین میبرن".
مخالفت سازمان یافته طرحهای پیشنهادی حاصل نگرانیهای عملی خریداران، تجار و تعلق ریشهدار به بازار فعلی بود. گروه دوست داران بازار كویینز قبل از تصویب طرح توسعه به صورت گروهی كوچك وجود داشت، اما اعضای آن به سرعت پس از ارائه طرح اولیه افزایش پیدا كرد. اعضای كمپین تأكید داشتند كه دیدگاه غالب در اینكه بازار كویینز در شكل فعلی خود یكی از بازارهای خیابانی معروف لندن است، هم عقیدهاند؛ بنابراین لازم نیست با دیگر طرحهای خرده فروشی رقابت كند. این گروه به طور قوی معتقد بودند كه طرح نوسازی در واقع سبب تخریب وجه منحصر به فرد بازار شده و منبع درآمد كسبه، مغازه داران و قیمتهای پایین كالاهای عرضه شده را به خطر خواهد انداخت. بسیاری از كسبه كه خود از اعضای گروه دوست داران بازار كویینز بودند، نسبت به تضمینهای ارائه شده از سوی پیمان كار مبنی بر این كه غرفهها حفظ شده و اجارهها تا 5 سال تغییر نخواهند كرد، به دیده تردید مینگریستند چرا كه پیمانكار یك شركت خصوصی بود كه اولویت اصلی آن به حد بیشتر رساندن سود مالی سهام داران بود (و در چنین حالتی خانهها و مغازههای تازه از لحاظ تجاری بسیار مهمتر از بازار در طرح كلی بودند). هر چند كه سوپراستور در پروژه سوم حذف شد، اما اشاره شده بود كه تعریف بازار كویینز از یك "بزرگراه عمومی" به یك "بازار خیابانی" با مدیریت خصوصی تغییر خواهد كرد.
از سال 2004، گروه دوست داران بازار كویینز حضور منظمی در بازار داشتهاند. آنها و برای یك عرض حال برای نجات بازار به جمع آوری امضا و همچنین پخش خبرنامههای خود در مورد طرح و كمپین پرداختند. این گروه همچنین به انتقاد از فرایند سیاسی پیرامون طرح در جلسات عمومی و ارسال نامههای مكرر به مطبوعات محلی هم پرداختهاند. این تصور كه شورا درب مذاكره را بسته است، منجر به این شد كه گروه از راه طیفی از رسانههای محلی و منطقهای (مطبوعات، رادیو و تلویزیون) و همچنین متحد شدن با سازمانهای ملی مانند دوست داران زمین و بنیاد اقتصادهای جدید به اعمال فشار بپردازند، ائتلافی كه در نهایت منجر به ارائه گزارشی دربارهی بازار شد. (47) راهبرد دوگانه خبررسانی در سطح عمومی و فعالیت در سطح محلی، این گروه را قادر كرد تا به دنبال خروج سوپر ماركت در سال 2006 به فعالیتهای خود شتاب ببخشند. سوپرماركت برای عامه مردم یك دشمن تمام عیار شده بود، اما "شكست" آن میتوانست تبدیل به یك پیروزی بسیار گران قیمت شود. با این حال، گروه دوست داران بازار كویینز موضع خود را پیرامون مفاهیم خاصی از بازار به عنوان یك فضای عمومی و نه تنها در واكنش به ویژگی شركتی طرح فرموله كرده بودند. در پایان سال 2005، این گروه به طور علنی طرح خود برای یك بهسازی "معقول" از بازار ارائه كردند. این طرح شامل نوسازی قابل توجه محیط فعلی، یك سیستم نظافتی بهتر و همچنین تبلیغات بازاریابی بود. در این طرح همچنین راه اندازی یك تراست متشكل از تجار، مردم و شورا برای توسعه و مدیریت بازار پیش بینی شده بود.
مفاهیم مورد مناقشه از فضای عمومی و تنوع قومی
در ابتدا شورای بخش نیوهم و شركت سن مودون علاقهی چندانی به فهمیدن انواع پیوندهای مؤثر بین مردم محلی و بازار كویینز از خود نشان ندادند. وضعیت فعلی آن اغلب تصویری منفی داشت. در جزوه اولیه مشورتی، شركت سن مادون این گونه بیان كرده بود: بازار كویینز یك جعبه سربسته و از لحاظ معماری آشفتهای با دو انتهای باز و فاقد تأسیسات مدرن است، مشكلات مشخص مرتبط با جنایت، بهداشت و دفع زباله هم دارد و از گسترش كاربریهای خاصی همچون فروش گوشت و سبزی و میوه در رنج است... بازار جدید در بردارندهی غرفههای جدید، و مغازه با طرحی خواهد بود كه ظاهری بسیار یك دستتر به بازار خواهد داد. (48)شورا خیلی زود به محبوبیت بازار اذعان كرد، اما از اعتقاد راسخش مبنی بر نیاز به توسعه و بازسازی آن كوتاه نیامد:
"ما بازار خوبی داریم، اما استفادهی بدی از فضا میكنیم. این فضا از طراحی نامناسبی برخوردار است، ساختمان نامناسب و مدیریت ضعیفی دارد، لازم است كه بازار جابه جا شود. " (49)
به نقل از طرفداران طرح توسعه، بازار هیچ ارزش زیباشناختی نداشته و مكانی با طراحی ضعیف و ناشناخته بود. تخریب آن هم به هیچ عنوان یك نبود محسوب نمیشود، چرا كه به عنوان یك تأسیسات تنها تجاری میتوانست به طور كامل جایگزین و بهسازی شود. زمانی كه جنبههای اجتماعی بازار مدنظر قرار گرفتند، به طور كامل غیرقابل تغییری مضر محسوب شدند. به طور معمول مكانی كثیف و ناامنی تلقی میشد كه در آن فحشا و بزه كاری پیوسته رخ میدهد. یك جلسه مشورتی همگانی برپا شد كه در آن توصیف رسمی از بازار به عنوان یك مكان رفتارهای ضد اجتماعی زمانی رنگ باخت و توجه به سوی محیطی سازمان یافتهتر، تمیزتر و امنتر متمركز شد. تنها زمانی كه بازار فعلی به قدر كافی بیاعتبار شد، كم كم تنوع قومی بازار كویینز پذیرفته شد. اولین خبرنامهی عمومی بخش نیوهم در مورد طرح توسعه (در نوامبر 2004) طرحهای شركت سن مادون را در كنار دو تصویر از بازار فعلی قرار داده بود:
یك عكس نشان دهندهی یك ردیف خالی در طول یك روز غیر كاری و دیگری زبالههای انباشته در پشت یك راه پله را نشان میداد. در چهارمین و آخرین خبرنامهی خود در آگوست 2005، تمركز تصویری به سوی كلوز آپهایی از مشتریان و كسبهی خندان تغییر پیدا كرده بود. این تصاویر بیانگر یك محیط چند قومیتی است كه این صورت از بعد فضایی بازار فعلی منفك شده و در نتیجه تنوع را به راحتی قابل انتقال به یك محیط نوسازی شده آتی میكند. در خود طرحهای توسعه، در ابتدا به مسئلهی تنوع قومی پرداخته نشده بود. در واقع شركت سن مادون شروع به تأكید بر "حس بین المللی" یك بازار "تأمین كنندهی فرصتی برای مردم با فرهنگها و زمینههای مختلف برای دیدن و ارتباط با هم" كرده بود. (50) این شركت حتی با اطمینان تصاویری از خیابان گرین و بازار كویینز را در طراحیهای خود جای داده بود. نقشههای تولیدی رایانهای و همچنین یك چرخش پیچیده روشنی را نشان میداد:
تصاویر با مداد طرح اولیه جای خود را به عكسهای واقعی مردم (به طور مشخص قومیتهای قابل تفكیك به دلیل لباسهای آنان) داده بود كه از خیابان به داخل محیط آرام و روشن بازار جدید آورده شده بودند. جمعیت بیرنگ چند قومیتی كه درگذشته سبب تقابل رنگ و مقیاس پروژه بودند، هم اینك تبدیل به اجتماعی منظم از مشتریان علاقه مند شده بودند. این پیام در ارزیابی تأثیر برابری سال 2006 شورا از طرحهای پیشنهادی كه در آنها تنوع قومی از جهت دسترسی به كالاهای قومی دیده شده بود، مورد تأكید مجدد قرار گرفت. هرگونه تأثیر منفی از توسعه در واقع به دلیل "كیفیت بالا و طراحی فراگیر" جبران خواهد شد. (51)
گروه دوست داران بازار كویینز موفق به گرد آوردن طیف وسیعی از مردم در زمینههای قومی و اجتماعی مختلف شدند كه در نتیجه روابط بسیار متعددی به واسطهی بازار به وجود آمد. بعضی علاقه خاص به مقاومت در برابر توسعه داشتند: كسبهی نگران كسب و كار خود بودند؛ خریداران نگران قیمتها و تأمین كالا بودند. با این حال، اجماع كلی در مورد بعضی از مسائل كلیدی وجود داشت. بازار كویینز چیزی فراتر از یك محل خرده فروشی بود:
این بازار یك تأسیسات منحصر به فرد و مهم برای اجتماع محلی هم به عنوان یك مركز خرید و هم یك مكان اجتماعی بود. فعالان اجتماعی به ویژه از نحوهی برخورد شورا و پیمان كاران با این بازار بسیار معروف، عصبانی بودند. در حالی كه خیلیها قبول داشتند كه این ساختمان به نقل از یكی از كسبه "زیباترین محل در لندن نیست"؛ با این حال این سبب كم رنگ شدن نشاط و شهرت آن به عنوان یك مكان عمومی نشد. برعكس، طرح توسعهی سبب "تقدس" بازار شده و منطقه را به شكل یك "شهر شبیه سازی شده" متشكل از عمدتاً فروشگاههای زنجیرهای درخواهد آورد. مسئلهای كه گفته میشد به تقریب در تمامی دیگر مناطق خرید این بخش دیده میشود. (52)
در حالی كه لحظههای پر تنش هم در درون گروههای فعال در رابطه با مواضع سیاسی، تعهدات فردی و جهت راهبردی دیده میشد، هیچگاه مسئله تنوع قومی مورد مناقشه قرار نگرفت. از همان ابتدا، تركیب چند قومیتی بازار به عنوان منبعی كلیدی در تجهیز پشتیبانی برای این كمپین دیده شد. گروه دوست داران بازار كویینز از نبود آگاهی و حساسیت شركت سن مادون نسبت به بافت محلی بهره برداری كرد (كه در اشتباه بسیار آشكار طرحهای اولیه دیده میشد) و در انجام این كار استدلالها پشت سر تصمیم شورا برای انتخاب آنها به عنوان شریك را زیر پرسش برد. در طول تعیین نماینده به شورای نیوهم، یكی از كسبههای سفیدپوست بریتانیایی، این بازار را مكانی به طور دائم در حال تحول توصیف كرد كه پنجرهای به تغییر شكل جمعیتی اجتماعی لندن است، موضوعی كه در صورت تخریب بازار در معرض خطر نابودی قرار میگرفت.
"وقتی كه اولین بار 15 سال پیش در اینجا شروع به كار كردم، به تقریب فقط آسیایی تبارها و تعداد محدودی اهالی كاراییب در اینجا بود و بعد آفریقاییهای بیشتری آمدند و حالا افراد بیشتری از اروپای شرقی میبینیم... جاهایی مثل بازار كویینز اولین گزینهی مردم هستند. مردم از همه جای لندن به بازار كویینز میآیند. آنها برای آمدن به ADSA رنج سفر را به خود هموار نمیكنند. آنها یكی توی محلهشان دارند. ما كمبود سوپرماركت نداریم و تا آنجایی كه ممكنه آنها بالاترین درآمد را برایتان تأمین میكنند، و برایتان تمیزترین، بهداشتیترین محیط را برای نشان دادن نیوهم ارائه میدهند، این به معنای آن نیست كه بهترین رو در اختیار مردم نیوهم قرار میدهد. (53)
در طرح بهسازی 2005، گروه FoQM صحبت از تنوع خاص بازار كرد و اظهار داشت كه همچون یك صخرهی مرجانی، این اجتماع چندلایه و چند وجهی شكلی شكننده دارد كه به راحتی از بین میرود؛ اما شبیه سازی آن به تقریب غیرممكن است. (54) پس این تنوع به خودی خود نبود كه طرح توسعه آن را تهدید میكرد بلكه تنوع وابسته به زمان و مكان بود كه مورد تهدید قرار داشت. به علاوه، فعالان كمپین به طور كامل آگاه بودند كه طبقهی اجتماعی و دیگر عوامل فراتر از تفاوتهای نژادی بوده و این تمایزدهنده منظر آنها از شورا بود.
نتیجهگیری: جابه جایی تنوع (قرارگیری/ عدم قرارگیری)
بازار كویینز تبدیل به مكانی خاص شده كه از راه آن میتوان تعابیر متضاد از اهمیت فضاهای عمومی هنگامی كه آن را برای نوسازی در نظر میگیرند، بررسی كرد. این مكان همچنین نشان داد كه چطور مفهوم تنوع قومی مانند مفهوم اجتماع تنها یك "داور ارزش اخلاقی" نیست، بلكه "میدان جنگی از اخلاقیات مخالف" است. (55) برای فعالان كمپین، تنوع، عنصری جدا از یك محیط اجتماعی است و برای پیمان كاران این مسئله اضافه كردن ضمیمهای به مجتمعهای جدید مسكونی و خرده فروشی است. در اینجا خط تفكیك اصلی بین شمول و محرومیت یا تحمل و تبعیض نیست بلكه بین تجربه هر روزه و مجسم تنوع قومی از یك سو و تصور فرا روزمره معنوی از طرف دیگر است. بسیاری از مخبران محلی، بازار كویینز را یك فضای انعطاف پذیر و چند لایه كه دربردارندهی طیفی از تعلقات است، تعبیر كردند. صرف نظر از وضعیت فیزیكی واقعی بازار و ویژگیهای زیباشناختی آن، هیچ فضای محلی دیگری چنین نقش مهمی برای این همهی انسان نداشته است. به نقل از یكی از فعالان گروه، آشتی ناپذیر در اواخر دههی 1960 چیزی جز یك پوسته برای قلبی كه در زیر آن میتپید، نبود. در مقابل آن، طرفداران طرح توسعهی بازار كویینز به آن اوصاف قطعی و روشن میدادند؛ بازاری كثیف با طراحی ضعیف و محل بروز رفتارهای ضد اجتماعی و فضایی اضافه كه تداعی كننده نیوهام بی روح و وابسته گذشته است. در عوض، یك برنامهی نوسازی صحبت از نوزایی شهری و تركیب اجتماعی كه بر هرگونه تلاش برای درك اهمیت آن برای اهالی محلی اولویت دارد، میكرد. آرزوی جذب ساكنان جدید را رییس سابق مشاركت توسعهی استرادفورد، آقای استفن جكوبز در طول یك جلسه با اعضای گروه دوست دار بازار كویینز این گونه بیان كرد:«این تنها توسعهی بازار نیست: خیلی مشتاقیم كه یك اجتماع محلی جدید در اینجا به وجود بیاوریم... شورا دوست داره كه این جا- اگر بتونم در این مورد رك باشم- مثل بقیهی مناطقی كه میخواهید بخرید، اجاره كنید و به اون جاها رفت و آمد داشته باشید، بشه، ما مناطقی داریم كه در كل برای اجاره و... هستند میدونید این خیلی خوب نیست. » (56)
با كنار گذاشتن این واقعیت كه منطقهی اطراف بازار كویینز از قبل تركیبی از خانههای اجارهای داشت، سخنان جیكوبز نشان دهنده دیدگاه دوگانهی درون شورا برای "تبدیل نیوهم به محلی برای زندگی و كار مردم تا سال 2010" است. بازار كویینز در ظاهر در حال حاضر بیشتر به دلیل محدودیتهای موجود و نه انتخاب مورد استفاده بوده و باید "مانند دیگر مناطق"شود. در واقع، زمان مشاوره به مردم گفته شد كه برنامهی توسعه ممكن است سبب تغییر شكل تركیب فرهنگی بازار شود. (57) این موضوع در واقع در پروژهی سوم پیمانكاران از راه نقاشیهای دیواری و محیطهای جدید كه "ارائه دهنده فرصتهایی برای ملاقات و ایجاد ارتباط هستند" تا حدی جبران شد. همچون آرزوی جكوبز از یك كنینگ تاون "معمولی" تنوع استثنایی بازار كویینز نرمال شده و قابلیت اداره كردن پیدا كرد. تنوع خود از یك فرایند مردم گریزی عبور كرد: با جدا شدن از بافت فضایی و مكانی بازار قدیمی، حالا برای انواع كاربران با درآمد بالاتر آمادگی پیدا كرده است. این شاید نشانی از خط سیر زیربنایی "سیاست اشتراكی نئولیبرال" حزب كارگر جدید (58) برنامهی شهری و قرار دادن آن در گفتمان مربوط به "انسجام و تركیب اجتماعی" است كه مكانی همچون بازار كویینز را كه برای تجارب و فهم محلی چندقومیتی نقشی حیاتی داشته است، نمیتوان در اینجا و در حال حاضر ارزش گذاری كرد. تا زمانی كه برنامههای نوسازی به نقش سازنده مكانهای در تعاملات اجتماعی فرهنگی بیتوجه باقی بماند، توجهات بعدی به تنوع فرهنگی چیزی جز یك ادعای توخالی نخواهد بود.
در مناطق مختلف لندن مقاومت فزایندهای در برابر توسعهی مجدد فضاهای اجتماعی و اقتصادی با عنوان هدف و غایت نوسازی، از اشغال بازار برادوی گرفته تا اعتراضهای اخیر به تخریب مركز خرید شمال لندن (59) دیده میشود. كمپین نجات بازار كویینز شورا و پیمان كاران را با به چالش كشیدن تمامی جنبههای توسعهی مجدد با زیر پرسش بردن علت وجودی آن، مأیوس و سرخورده كرده است. و در این صورت به طور مؤثری هم توجه رسانههای محلی و ملی را به بازار معطوف كرده است؛ رسانههایی كه در اجبار كردن خروج سوپراستور از این پروژه در سال 2006 نقش كلیدی داشتند. حامیان طرح توسعه، اغلب مخالفان را مسخره میكردند و یا مخالفت آنان را بیربط دانستند. به فعالان اجتماعی برچسب "مخالف تغییر" زده شد. و تصور آن بود كه این فعالان همچون خود بازار متعلق به روزگار سپری شدهاند. با این حال، بازار كویینز "قدیمی" به طور دقیق از این جهت مهم تلقی میشود كه یادآور عرصهای است كه در آن تغییرات اجتماعی و فرهنگی تجربه شده و مورد مذاكره قرار میگیرند. به علاوه خود كمپین نقش خودش را در "انسجام اجتماعی" از راه ایجاد و تحكیم پیوندهای بین گروههای مختلف مردم ایفا كرده است. نتیجه نهایی طرح توسعه هرچه كه باشد، هم بازار كویینز و هم سیاست تنوع قومی، با تأثیر مبارزات مردمی شكلی جدید به خود گرفته است.
تقدیر و تشكر
مایلم از همكاران سابقم در دانشگاه كوئین مری لندن، ویكی كاتل، ویل گزلر و ساراكورتیز و بنیاد JRF كه منابع مالی لازم را برای من تأمین كردهاند تشكر كنم.پینوشتها:
1. یادداشتهای میدانی، دسامبر 2004.
2. ورتووك، 2006.
3. واتسون و اشتودرت، 2006.
4. سینكلر، 2006.
5. استالی براس و وایت، 1986: 27.
6. سیبلی، 1995.
7. واتسون و ولز، 2005.
8. واتسون و اشتودرت، 2006.
9. جیكوب، 1996: 85.
10. فوربی، 1999.
11. واتسون و اشتودرت، 2006.
12. كونزرو، 2005؛ ایلس و سیمور، 2006.
13. تایلور و همكاران، 2005؛ داینز و همكاران، 2006؛ واتسون و اشتودرت، 2006.
14. تایلور و همكاران، 2005: 44.
15. مویر، 2005 الف.
16. لیز، 2003ب: 623.
17. داینز و همكاران، 2006.
18. www. newham. gov. uk/topics/regeneratingNewham
19. نورث و سایرت، 2006.
20. وب سایت بخش نیوهم لندن.
21. نورث و سایرت، 2006.
22. بخش نیوهام لندن، 2004الف.
23. ادواردز، 2001؛ نورث، 2003.
24. نورث و سایرت، 2006.
25. بخش نیوهم لندن، 2004ب.
26. فوربی،1999.
27. دیویدسون و لیز، 2005؛ لیز و همكاران، 2008.
28. جكوبز، 2000: 97-8.
29. گیلن، 2005.
30. یانگ و همكاران، 2006.
31. ورلی، 2005.
32. بك و همكاران، 2002.
33. بك و همكاران، 2002: 447.
34. نقل قول در ورلی، 2005: 487.
35. امین، 2002: فیلیپس و همكاران، 2007.
36. پراساد، 2000.
37. گری و احمد، 2006.
38. شاو و همكاران، 2004.
39. شاو و همكاران، 2004.
40. رابین و همكاران، 2006.
41. بخش نیوهم لندن، 2005.
42. بالاكریشنان، 2006.
43. St. Modwen-LNB,2006
44. بخش نیوهم لندن، 2005.
45. واتسون و ولز، 2005.
46. یبلی، 1995.
47. رابین و همكاران، 2006.
48. شركت سن مادون-بخش نیوهم، 2004.
49. معاون شهردار جلسه فورم اجتماع خیابان گرین، 2004: 14؛ 2009.
50. شركت سن مادون و بخش نیوهم لندن، 2006.
51. بخش نیوهم لندن، 2006.
52. نماینده شورای بخش نیوهم، 2004: 9، 20.
53. مصاحبه 2004: 9، 20.
54. گروه دوست داران بازار كوئیز، 2005: 24.
55. بك و همكاران، 2002: 448.
56. جلسه در سرویس مسكن نیوهم استرادفورد، 2004-2010: 26.
57. LNB-Mori,2005:100
58. دوفیلیپس و همكاران، 2006.
59. برنینگان، 2006.
ایمری، راب، لیز، لورتا، راکو، مایک؛ (1390)، نوسازی شهر لندن؛ حكمرانی، پایداری و اجتماع محوری در یك شهر جهانی، ترجمهی مجتبی رفیعیان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}